جدول جو
جدول جو

معنی سلیقه دار - جستجوی لغت در جدول جو

سلیقه دار
(اَ)
خوش طبع. خوش وضع. دارای خصلت وسیرت نیک. خوشمزه. سلیقه مند. سلیقه شعار. (ناظم الاطباء). آنکه حسن انتخاب دارد. رجوع به سلیقه مند شود
لغت نامه دهخدا
سلیقه دار
باسلیقه، خوش سلیقه، سلیقه مند
متضاد: بی سلیقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
آنچه دارای سایه باشد، هر چیزی که سایه بیندازد، سایه ور، سایه افکن، برای مثال صولتت باد سایه دار ظفر / دولتت باد دایگان ملوک (خاقانی - ۴۷۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابقه دار
تصویر سابقه دار
دارای سابقۀ خوب یا بد، با سابقه، پیشینه دار
فرهنگ فارسی عمید
(گُ تَ دَ / دِ)
دارای پیشینه. دارای سابقۀ نیک یابد. با سابقه. آنکه بواسطۀ ممارست بسیار در شغلی یا کاری در کار خود مهارتی یافته است
لغت نامه دهخدا
(سَ قَ / قِ شِ)
سلیقه دار. خوش طبع. (ناظم الاطباء). نیک سرشت. (آنندراج). رجوع به سلیقه دار و سلیقه مند شود
لغت نامه دهخدا
(بُ شِ کَ)
دارندۀ علاقه. علاقمند. کسی که تعلق خاطر دارد. کسی که دوست دارد. رجوع به علاقه شود، مرتبط. (ناظم الاطباء) ، منسوب، متعلق، کسی که مسؤول مالیات محل ویا ده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به علاقه مند شود
لغت نامه دهخدا
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیقه دان
تصویر لیقه دان
آمه زکابدان
فرهنگ لغت هوشیار
با سابقه (چه در کارهای خوب و چه بد) : مجرمین کار کشته و سابقه دار
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که تعلق خاطر دارد علاقه مند، مرتبط، منسوب، کسی که مسوء ول مالیات محلی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه دار
تصویر سینه دار
کبوتری که خال سیاه در سینه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیقه دان
تصویر لیقه دان
دوات مرکب و شنجرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سابقه دار
تصویر سابقه دار
باسابقه، دارای پیشینه نیک یا بد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیفه دار
تصویر لیفه دار
اکالیفا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپیده دار
تصویر سپیده دار
آلبومینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سابقه دار
تصویر سابقه دار
پیشینه دار
فرهنگ واژه فارسی سره
باسابقه، بدسابقه، پیشینه دار، مجرم، پرونده دار
متضاد: خوش سابقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
Shaded, Shady
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
ombragé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
陰になった , 陰気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
מוצל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
그늘이 있는 , 그늘진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
teduh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
छायांकित , छायादार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
beschaduwd, schaduwrijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
有阴影的 , 阴凉的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
sombreado, sombrío
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
ombreggiato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
sombreado, sombrio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
zacieniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
затемнений , тіньовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
schattiert, schattig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
затененный , тенистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
gölgelendirilmiş, gölgeli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی